غزل شمارهٔ ۶۷۷
رفتیم ازین دیار رفتیم
زین منزل پر غبار رفتیم
کس جارهٔ ما نکرد این جا
بیچاره بدان دیار رفتیم
غم بر سر غم بسی نهادیم
دلخسته و سوگوار رفتیم
در باغ جهان خوشی ندیدیم
غمها خوردیم و زار رفتیم
دلدار بما نکرد لطفی
دل سوخته و فکار رفتیم
دلبر بر ما قرار نگرفت
بیدلبر و بیقرار رفتیم
از گلشن او گلی نچیدیم
بیهوده بروی خار رفتیم
ما را بر خویش ره ندادند
مهجور و حزین و خوار رفتیم
ایفیض مکن شکایت از بخت
کز یار بسوی یار رفتیم
از آمدن ار خبر نداریم
صد شکر که هوشیار رفتیم