شمارهٔ ۱۲۵
هزار گرگ هوس در کمین عصمت توست
چه وقت رفتن صحرا و سیر و صحبت توست؟
ز خط مگوی برات مسلمی دارم
هنوز اول جوش بهار آفت توست
زبان تهمت یک شهر را سخن دادن
گناه خامشی شعله های غیرت توست