بخش ۹۴ - وداع کردن طوطی خواجه را و پریدن

مولوی / مثنوی معنوی / دفتر اول

یک دو پندش داد طوطی بی‌نفاق
بعد از آن گفتش سلام الفراق
خواجه گفتش فی امان الله برو
مر مرا اکنون نمودی راه نو
خواجه با خود گفت کین پند منست
راه او گیرم که این ره روشنست
جان من کمتر ز طوطی کی بود
جان چنین باید که نیکوپی بود