غزل شمارهٔ ۳۲۳

ای باد به کوی او گذر کن
معشوق مرا ز من خبر کن
با دلبر من بگو که جانا
در عاشق خود یکی نظر کن
چوبی که ز هجر تو بود خشک
از آب وصال خویش تر کن
صد دفتر هجر حفظ کردی
یک صفحه ز وصل هم ز بر کن
ور نیک نمی‌کنی به جایم
با من صنما تو سر به سر کن