شمارهٔ ۱۶۹
(در زیر آسمان دل بی اضطراب نیست
در چشم ما غنودگیی هست، خواب نیست)
(از روی گرم عشق به جوش است خون خاک
هر چند لعل را خبر از آفتاب نیست)
(دست تهی گره نگشاید ز کار خویش
در حق خود دعای گدا مستجاب نیست)