شمارهٔ ۳۶۰ - در عذر
ای همه سیرت تو هنگ و ثبات
چه کنم بیثبات و بیهنگم
گر خطایی برفت بر قلمم
هست از آن شرم چون قلم رنگم
تا نگویی که شعر نیرنگیست
حاش لله نه مرد نیرنگم
از جهانی به تست فخرم و بس
گرچه هست از جهانیان ننگم
الحق الحق بدانچه کردستم
در خور هر عتاب و هر جنگم
چه شود از من این گران مشمر
هم تو دانی که بس سبک سنگم
بد مشو با من و مکن دل تنگ
که ز بد کرده نیک دلتنگم